درد و دل مامان با پرهام خان
سلام پرهام عزیزم 14 ماهگیت هم تموم شد و تو پسر نازم بزرگ شدی و من بهت افتخار می کنم
نه گفتن یاد گرفتی و دیگه یاد گرفتی که مخالفت کنی و هیچی رو که دوست نداری محکم می گی نه
همچنین فوق العاده شیطون شدی و خیلی شیطونی می کنه
ارمیا خاله رو اصطلاحاً پدرشو در آوردی یا می خوای بهش پستونک بدی بخوره و یا کلاهشو برمی داری و یا دستهاشو می گیری و خلاصه همه جوره یه دلی از عذا در میاری دیگه
پرهام جان مامان این روزها کمر درد بدی داره و خیلی کمرش درد می کنه ، نمی دونم چرا ولی امیدوارم که کوتاه مدت باشه و زود خوب شه
امروز باید ببریمت اسه قد و وزن ماه پیش هم نرفتیم دوست دارم که بریم ببینم تو عزیزم چقدر کپلی شدی پسر مامان ولی هوا خیلی سرده و بابا هم شب کاره نمی دونم بشه یا نه
راستی هفته پیش رفتیم مبل و میز ناهار خوری نو سفارش دادیم و دوشنبه می یارن خیلی دوستشون دارم و قشنگ هم بودن قول بده خرابشون نکنی