پرهام پرهام ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

پرهام همه زندگی مامان و بابا

مرور خاطرات

1392/3/26 8:04
نویسنده : شیوا
663 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پرهام عزیزم

پسر قشنگم امروز دقیقاً 2 سال و 6 ماه و 24 روزت شده دیگه خداروشکر بزرگ شدی و همه کارهاتو خودت انجام می دی و به اصطلاح دیگه از آب و گل در اومدی عزیزه مامان دیگه جیشت رو میگی و کاملاً مستقل شدی

عصرها وقتی من از سرکار برمی گردم میگی مامان شیوا من دلم برات تنگ شده بود ، نگرانت بودم بمون پیش من دنیا رو بهم می دم پسرم اینقدر بزرگ شده که نگرانم میشه نیم دونی چه روزهای قشنگی دارم با هر لحظه بزرگ شدن تو دیدن پشذفتت و باهوشیهات زندگیم جون می گیره و لحظه لحظه زندگیم شیرینه شیرین میشه

روزهای خوبی رو کنار هم می گذرونیم و ساعتهای خوشی داریم . خدا انشالله به هر سه مون سلامتی بده و این روزهای خوب رو ازمون نگیره

همچنین به همه اطرافیا و نزدیکامون

ارمیا هم بزرگ شده و دیگه کم کم داره حرف می زنه و خیلی هم شیطون شده

پرهام عزیزم یه مدت طولانی نیومده بودم الان اومدم بهت سر بزنم واسه داشتن تو از خدا تشکر کنم و به خودم و تو یادآوری کنم که چقدر خوشبختیم

عزیزم عکس زیاد داری همش یا تو گوشی بابا حمید هستش یا دوربین که من الان تو محل کارم ندارم یه فرصت مناسب می ام و حتماً کلی عکس ازت می ذارم اگر بدونی چه عکسهای قشنگی داری و ماشالله چقدر خوش تیپ و خوش گل و بزرگ شدی

هر روز یه شخصیت به خودت می گیری یه روز شرک ، یه روز بن تن ( البته بیشتر بن تن ) یه روز تام و خلاصه همینجوری تا آخر چند روز پیش هم آقا گاوه شده بودی نمی دونی چه حسی داشت

من معمولاً یا مامان شرک هستم ( ویونا ) یا خواهر بن تن ( گوبن ) و ... تا آخر خلاصه روزها و ساعتهای قشنگی رو با هم می گذرونیم که خستگی همه مشکلات و سختی کار و زندگی رو از تنم دور می کنه

به امید روزهای قشنگ تر و شادتر کنار تو و بابا حمید عزیزم

محکم محکم می بوسمت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم مامان محمد رضا
30 تیر 92 12:41
ماشالله به آقا پسر خوشکل . هزار ماشالله. چه عجب اومدی وبلاگ بچه رو آپ کردی خانمی. انشاالله که همیشه خوشبخت باشیدو شاد