تولد دو سالگی آقا پرهام گل
سلام پرهام عزیزم بالاخره دو ساله شدی و دو ساله خوبه خوبه خوب رو با هم گذروندیم
عزیزه دلم دقیقاً دو سال پیش همین ساعت من رو از اتاق عمل آوردن تو ریکاوری و تو عزیز دلم دقیقاً 25 دقیقه بود که به دنیا اومده بودی جوجوی مامان نم یدونی چه روزهای خوبی رو با هم داشتیم عزیزم چقدر دوستت دارم و داشتم و خواهم داشت خدا می دونه و هر روز این دوست داشتن و وابستگی بیشتر و بیشتر می شه عزیزم
خدا حفظت کنه که همه زندگی من و بابا هستی
چه بگم از شیطونیات و حرف زدنهات و شیرین کاریهات چی بگم که قابل وصف نیست دیگه کامل جمله می گی خداروشکر غذا و اشتها و قدو وزنت هم خوبه عزیزم
ولی پسر قشگم خیلی خیلی خیلی شیطونی و اصطلاحاً از درو دیوار بالا می ری
دیشب خونه مامانی یه تولد برات گرفتیم دور هم می خواستیم یک شنبه بریم آتلیه که هر سه با هم مریض شدیم و دوباره قسمت نشد البته یه هفته قبل یه سری عکس انداختیم ولی خدارو شکر واسه دیشب حال تو پسر قشنگ خوب شد و کلی کلی شیطونی کردی کلی
عکسها رو دو ربین می یارم و برات می ذارم که واسه همیشه موندگار بشه
خلاصه اینکه از صمیم قلب به خودم و تو و بابا حمید اومدنت رو تو زندگی تبریک می گم و از صمیم قلب می خوام که همیشه موفق و پیروز و سربقلند و شاد در کنار هم باشیم