پرهام پرهام ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

پرهام همه زندگی مامان و بابا

دوره خاطرات و شیرین زبونیهای آقا پرهام

1391/7/17 9:00
نویسنده : شیوا
614 بازدید
اشتراک گذاری

خوب حالا یه کم از حرفها ت بگم راستش خیلی زیاده من یکی دوتاشو می گم تو می گی من قهریم ( قهرم ) یا شفشام ( با کفشهام ) شفش آبی ( کفش قرمزهات ) دوشت ندایم ( دوست ندارم ) حالا چرا خدا می دونه

به من میگی مامان شیبا به بابا میگی با حمید دیگه همه چیو می گی و خیلی خیلی خوب حرف می زن راس ساعت 6:30 صبح بیدار م یشی میگی مامان پاشو صپه بازی

شب ساعت 9 می گی تادیکه لالا شبه

همش می گی باید بیای تو اتاق با من بازی کنی  از لحظه ای که من میام خونه یه لحظه حاضر نیستی ازم جدا شی وای به روزی که بخوام برم حمام یا حتی دستشویی اینقدر گریه می کنی

شبا دوست داری با من و بابا با هم بازی کنی سی دی عمو پورنگ رو برای بار هزارم می ذاری و میگی بابا بدو سی دی خلاصه عزیزم روزهای قشنگی و خوبی رو داریم با هم می گذرونیم امیدوارم این خوبی رو خدا همیشه و همیشه و همیشه برامون حفظ کنه دوستت دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نغمه (مامان کسری و نیکا )
17 مهر 91 9:07
خدا رو شکر که همه چی به خیرو خوشی تموم شد ایشالاه هیچوقت راهت به دکتر و بیمارستان نیوفته پرهام عزیزو ببوس شیطونه مثل نیکا اونم همش به من میچسبه نمیتونم وقتی بیداره حموم برم خدا خودش همه نی نی های نازو حفظ کنه
راستین جوجو
30 آبان 91 7:40
سلام پرهام عزیزم تـــــــــــــــــــــــــــــولدت مبارک شیرینم خیلی دوست داشتم در شرایطی بودیم که می دیدمت و روی ماهت رو می بوسیدم و هدیه تولدتو که واست ار قبل حاضر کرده بودم بهت می دادم ولی ... بی خیال قشنگم ! ایشاء الله 120 ساله بشی و سایه مامانی بابایی همیشه بالای سرت باشه خیلی خیلی دوست دارم عزیزم فقط خواستم بدونی که تولدت رو هیچ وقت یادم نمی ره